سلام دوستان امیدوارم که خوب باشید . چند وقت است که دلم گرفته و می خواهم که این گرفتگی دلم را به گونه ای وا کنم .
بگذارید اندکی از خود بگویم : یادم است زمانیکه هنوز بچه بودم و افکارم آزاد از هر گونه تشویش حوادث روزگار .
پسرکی بودم خرد سال که تمام گرفتاریهایم به تکالیفی که معلم مان در مدرسه میداد ختم میشد و هنوز نمیدانستم که زندگی چقدر بالا و پایینی دارد . آری تمام لحظه های آن دوران خاطره است . کاش میشد که باز هم به ان دوران بازگشت . راستی اگر بتوانم به دوران کودکیم برگردم این بار دیگر قدر این لحظات خوب وخوش را خواهم دانست و به گونه ای دیگر زندگی خواهم کرد به گونه ای که از دنیای تمام کودکان دیگر متفاوت باشد .
اما چه کنم که در دنیای ما مخصوصاکشور جنگ زده ما افغانستان همه چیز گونه ای دیگر است آری دنیای کشور ما دنیایی وارونه است که هیچ چیز درجای خود نیست . اگر باور ندارید بگذارید که نمونه های چندی را بیان نمایم :
مثلا:
در کشور ما شخصی که داکتر است به صفت یک انجینر کار میکند و فردی که انجینر است شده مدیر اداری و کسی که مدیریت خوانده داکتر شده و مردم را تداوی مینماید . حالا شما بگویید ایا این دنیا وارونه نیست . مهمتر از همه این است که کسانیکه بیسواد محض هستند تمامی اداره امور مملکت به دست آنهاست و کسانیکه سالها درس خوانده اند و زحمت کشیده اند ناچار به دیگر کارها روی می آورند .
حال باز هم بگویید که این دنیا وارونه نیست.
این روزها همه جا هیاهوی مرگ بن لادن است . رسانه های معتبر دنیا از مرگ بن لادن میگویند .به نظر شما آیا این حرفها درست است ویا خیر ؟
بگذارید تا من نیز دراین موضوع عقیده خود را بیان نمایم ! راستی اگر بن لادن کشته شده جسد وی کجاست و جرا رسانه های عمومی قادر به پخش تصاویر جسد بن لادن نیستند ؟
این ها همه وهمه این مطلب را ثابت میکند که ایالات متحده آمریکا صرف یک جنگ تبلیغاتی را به راه انداخته است که برروی مشکلات داخلی خود سرپوش بگذارد و افکار عمومی را به سمت غلط بکشاند .
به نام خدای بخشنده مهربان
در پی بیش از دو دهه جنگ خانماسوز داخلی بسیاری از مردم افغانستان حقیقتاً مشتاق دموکراسی و حاکمیت بر سرنوشت خویش اند اما در نتیجه برآورده نشدن انتظارات آنان پس از طی دوره اول ریاست جمهوری حامد کرزی در بوجود آوردن یک دولت واقعاً فراگیرو آغاز شدن بازسازی در ابعاد ملموس و وسیع میزان حمایت از دولت افغانستان روز به روز از جانب مردم در حال تنزل است .
افزایش دامنه نا امنی در صفحات شمال کشور و همچنان روند صعودی تعداد حملات طالبان مسلح در مناطق جنو بی و شرقی کشور و حمایت ملموس و عجیب وغریب سران برجسته دولت حامد کرزی از گروه طالبان و صرف پولهای گزاف جامعه جهانی در مناطق نا امن به نفع طالبان بسیار ی از غیر پشتونها را دچار تردید نموده که آیا پشتونهای تند رو تنها از طریق حملات مسلحانه بر غیر پشتونها قصد دارند که برتری خود را نسبت به دیگر اقوام ساکن افغانستان بقبولانند ویا اینکه صرف این طالبان مسلح با تغییر دستار های خویش به نکتایی قصد دارند که همانند گذشته دیگر اقوام را نادیده بگیرند و حکومت فعلی را در انحصار خویش درآورند .
واضح و آشکار است که حکومت آقای کرزی قصد دارد با بمیان آوردن مسایلی همچون مصالحه با طالبان ازیک سو میزان محبوبیت خود را در بین پشتونهای تندرو بالا ببرد و از طرف دیگر با میدان دادن به گروه طالبان که اکثراً پشتونهای افراطی آنرا تشکیل داده اند میزان سهم پشتونها را در ساختار حکومت بیشتر بسازد که خود این مسئله به مثابه حذف دیگر اقلیتهای قومی از ترکیب و ساختار دولت و تضعیف این اقلیتها میباشد .
آنچه واضح و آشکار است شعارهایی چون مصالحه با طالبان و شریک ساختن آنان در ساختار حکومت همه وهمه فقط آله فشاری است بر پیکرۀ دیگر اقوامی که در افغانستان زندگی می نمایند . ولی حکومت آقای کرزی باید بداند که اگر قدرت سرکوبگرانه شاهان سابق چون امیر عبدالرحمن ، اشغال شوروی و سپس رژیم متحجر و افراطگرای طالبان نتوانست تنوع ملی را نابود سازد ویک حکومت مرکزی قوی ایجاد نماید بعید به نظر میرسد که حکومت کنونی کابل بتواند به کمک پشتیبانان خارجی خود (آی اس آی) شبکه جاسوسی پاکستان این امر را (یک حکومت کاملاً پشتون ) در افغانستان را تحقق بخشد . باید دانست که چنین تلاشهایی نه تنها فوق العاده غیر واقع بینانه است بلکه یک هدف غیر اخلاقی و غیر مجازی است که نتیجه به ثمر نشستن این هدف حذف دیگر اقوام ساکن افغانستان و برتری عملی و تفوق نژادی یک قوم خاص بر دیگر اقوام است . که این مساًله در مورد رأی ندادن اعضای پشتون پارلمان به نامزد وزیران دیگر اقوام به خوبی مشخص گردید و نشان داد که پشتونگراهای افراطی که خود را در بدنه حکومت جای نموده اند خواهان این هستند که دیگر اقوام را به طور کلی از چرخه سیاسی افغانستان حذف نمایند و این مردم را از ابتدایی ترین حقوقشان باز دارند . پس شعارهایی همچون مصالحه با طالبان از طرف یک گروپ خاص حمایت شده که نمایانگر ارادۀ ملی مردم افغانستان نمیباشد . البته ناگفته نماند که اقوام دیگر افغانستان نیز به شرطی از این پروژ یعنی مصالحه با طالبان حمایت مینمایند که این مصالحه منجر به پاکسازی قومی در ادارات و دوایر دولتی نشود .
اما ازآنجایی که یک متل میگوید سالی که نکو است از بهارش پیدا است ما با یک نظر انداختن به کابینه فعلی آقای کرزی عملاً میبینیم که کرزی کوشش دارد که قوم خود را در تمامی پستها جابه جا نماید و دیگر اقوا م افغانستان را از حقوق حقۀ خویش محروم سازد که نمونه بارز آن رأی اعتماد ندادن نمایندگان پشتون پارلمان به نامزد وزیران دیگر قومیتها (هزاره و ازبیک ) می باشد .
آنچه اجمالاً فهمیده میشود مصالحه با طالبان به شرطی میتواند نتایج خوبی با خود داشته باشد که عملاً مانع از سهم گیری دیگر اقوام ساکن افغانستان در ساختار قدرت نشود ومصالح عمومی نیز در نظر گرفته شود .
والسلام :